91/12/11
3:8 ع
امروز بر حسب تصادف، مقاله ای مربوط به حدود یکسال پیشD یکی از نویسندگان ارزشی که خیلی هم برایش احترام قائلم، را دیدم که خیلی محترمانه از استاد مصباح خرده گرفته بودند که چرا ایشان جریان انحرافی را از جریان فتنه خطرناک تر معرفی کرده بودند. اکنون بعد از ماه ها از آن جریان و با شفاف تر شدن مسائل احساس کردم می توانم بهتر به مسئله بپردازم:
ابتدا این که استاد مصباح هرگز خطرناکی فتنه را منکر نشدند و زمانی این سخن را فرمودند که بساط فتنه برچیده شده بود ولی برخی آن جمله ی استاد را به اشتباه برداشت کردند، استاد مصباح یزدی، استاد شناخت جریان های سیاسی هستند و البته استاد بودن ایشان برخواسته از منافع حزبی و خانوادگی و نفسانی ایشان نیست، استاد مصباح پیش از این که خیلی از مدعیان بصیرت، (که ثابت شد بیشتر حرص فرزندان خود را می خوردند،) جریان انحرافی و مشکلات آن را شناختند اما به جای این که از آب گل آلود (مثل آن برخی ها) ماهی بگیرند، تا جایی که احتمالی برای تأثیر و اصلاح بود، با نمایندگانی مانند حجج الاسلام و المسلمین آقا تهرانی و سقای بی ریا و حتی شخص خودشان سعی در اصلاح داشتند تا جایی که واقعاً ناامید شدند.
و اما جریان فتنه؛ این جریان به لحاظ فکری دنباله ی جریان اصلاحات بود ولی با یک کاتالیزور یا اسم رمز به نام تقلب، همراه شد، مبانی فکری اصلاحات، مدتها بود که دیگر بین مردم جایگاهی نداشت؛ همان نگاهی که با پلورالیزم، تمام دروغ ها را در کنار حقیقت اسلام مشروع می دانست، در دوره ی اصلاحات کاملاً برای مردم شناخته شد و آن چیزی که موجب فتنه شد، نه آن مبانی فکری بلکه آن دروغ بزرگ بود، دروغی که با مکشوف شدنش، فتنه نیز مانند کف فرونشست. اگر چه کشور در دوران فتنه و حتی پس از آن تا کنون، شرایط سختی را به لحاظ آن سپری نمود ولی عملاً شناختن ماهیت آن کار چندان سختی نبود و همین مسأله موجب شد تا در هنگام فتنه تمام بچه حزب اللهی ها و بسیجی ها با فتنه جنگیدند و روشنگری کردند.
اما جریان انحرافی، به لحاظ فکری حاوی مطالبی است که مانند جریان اصلاحات هنوز برای بسیاری مکشوف نشده باشد. اگر چه جریان انحرافی به لحاظ اعتقادی شباهت زیادی به جریان اصلاحات دارد، اما به لحاظ ظواهر و رفتار سردمداران آن، جذابیت هایی دارد که برخی را، از درک تفکرات انحرافی این جریان مغفول داشته است. جریان انحرافی نیز مانند جریان اصلاحات اعتقاد چندانی به حکومت دینی به نام ولایت فقیه ندارد و ولایت مداری شان دچار نقصان است و اگرچه در ظاهر دلایل جریان اصلاحات و انحرافی در ولایت مدار نبودن یکیست، اما در واقع از دو تفکر متفاوت و حتی متضاد نشأت می گیرد.
اصلاحاتی ها ولایت مداریشان مورد سوال بود، چرا که اصولاً اعتقادشان به ولایت معصوم و حتی حضور امام زمان زیرسوال بود، همانطوری که برخی بزرگان این جریان بعدها منکر وجود امام زمان (عج) شدند؛ ولی در تفکر انحرافی، این ولایت پذیری در برابر ولایت فقیه است که زیرسوال است (نه ولایت مداری در برابر امام معصوم)، چرا که اصولاً این جریان، برمبنای تفکراتی که مورد تأیید علمای دین نیست، حضور امام زمان را آنقدر در دسترس خود می بیند که نیازی به ولایت فقیه احساس نمی کند، این مسئله را از آنگاه متوجه شدم که دولت در عین سرپیچی و تعلل از دستورات رهبری، مدعی اول ولایت مداری در تمام کشور بود و اما مبانی فکری این نوع از ولایت مداری نیز، در اصولی سردمداران این جریان با بحث ظهور کبری و صغری قابل شناسایی است.
از مشخصات سردمداران جریان انحرافی، مردم داری، تواضع، ساده زیستی و پرتلاشی شان است، رفتارهایی که در جریان اصلاحات و سازندگی تقریباً محو شده بودند. همین صفات جذاب در انحرافی ها، موجب جذب برخی ظاهر بین ها که نمی توانند مبانی فکری انحرافی را در خلال سخنان ایشان تشخیص دهند گردیده است. یعنی وقتی می بیند طرف از حضرت مهدی و مهدویت و انسان کامل، عاشقانه در آن سوی دنیا نیز سخن می گوید، همین برایش اکتفا می کند، چرا که نمی تواند انحرافات ریشه ای بحث مهدویت را در کلام رفتار ایشان تشخیص دهد. در تاریخ اسلام و تمام ادیان الهی، تغییر مبانی فکری از همین جا شروع شد که افرادی، دریافت های تصدیق نشده ی خود را با آن اعتقادات همراه کردند، همین برداشت های من درآوردی و غیرعالمانه از دین باعث شد که میان این همه ادیان الهی (البته جز تشیع راستین) همگی دچار تحریف و انحراف گردند، انحرافی که به واسطه ی حضور معصوم و اعتقاد و تبعیت از دستورات ایشان تاکنون نتوانسته است تشیع را گرفتار نماید و همان اعتقاد است که در زمان غیبت معصوم، مردم را به فقها و علما حوالت می دهد نه به مکاشفه و ادعاهای مدعیان از رابطه با امام غائب.
در جریان اصلاحات، با این سفسطه که هرکسی می تواند برداشت خودش را از دین داشته باشد، اسلام را هدف قرار دادند و حتی این که سایر عرفان ها و اعتقادات نیز می توانند صحیح باشند، کلید زاییده شدن و تبلیغ عرفان های کاذب و نو ظهور را در کشور زدند، جریان اصلاحات سعیش این بود که سیاست و دیانت را از هم جداسازد و به همین دلیل سردمداران و مسئولان اصلاحاتی کشور، کمترین سخنان دینی می زدند و اصولاً کاری به مسائل مذهبی نداشتند؛ اما جریان انحرافی مبانی اش با این تفکر متفاوت است، این جریان هیچ پرهیزی از آغشته کردن دین به تمام شئون مدیریتی خود ندارند، این جریان، تفسیرخودش را از دین در تمام حوزه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ارائه و بر اساس همان، کشور را اداره می کند.
در شیوه ی اداره ی کشور بر اساس سیستم انحرافی، تصمیمی مطرح می شود و این تصمیم به مثابه ی وحی منزل تلقی می شود و هرکسی که دربرابر آن قیام کند (چه کارشناس و چه منتقد و چه مسئول) در هر مقامی که باشد، مخالف و بعضاً دشمن تلقی می شود، در چنین نگاهی نه داوری و حکمیت مقامات بالاتر معنی دارد نه ولایت فقیه، نه قانون و نه سایر قوا، چرا که تصور این است که تصمیمات از عوالم بالاتر جاری شده اند، مثل مدیریت هدفمندی یارانه ها که مستقیماً به امام زمان متصل شد و خیلی از عزل ها که حقیقتاً قابل توجیه نبود و برای بهترین وزرا و بدون هرگونه تذکر و یا علامتی رخ داد و یا برخی وزرا و مسئولان که علی رغم سوءمدیریت های آشکار، همچنان ابقا و حتی تشویق می شوند.
اگر چه گذشت زمان، تأیید نظر استاد مصباح را سهل کرده است اما حقیر آن را در دو گام انجام می دهم، درگام اول این که جریان انحرافی کمرنگ تر از جریان فتنه نیست، چرا که این جریان نیز با توجه به رفتارهایی که در موارد متعدد از عزل و نصب ها تا قهر و نازها و حاشیه سازی ها و دامن زدن به اختلافات (که رهبری از آن به خیانت و بداخلاقی تعبیر نمودند)، از خود نشان داده است، پتانسیل بروز رفتارهای خشن و ساختارشکنانه را نیز دارد و در گام دوم این که جریان انحرافی فقط به یک دروغ و بداخلاقی برای ساختارشکنی متوسل نمی شود، بلکه به مجموعه ای از دروغ ها و بداخلاقی ها متوسل می شود. این جریان همه ی قوا را خائن خواهد دانست، رهبری را تسلیم و اهل تسامح و سازشگری معرفی می کند، سپاه را زیرسوال می برد، شورای نگهبان را نیز و به همین شکل خودش را در موقعیت تنها حق مطلق در کشور معرفی نموده و سایرین را ظالم و سازشکار و ناحق معرفی خواهد نمود، اگر چه جریان فتنه نیز همین کارها را کرد (یعنی صداقت و سلامت همه ی ارگانهای حکومتی را زیر سوال برد) ولی همانطوری که گفتم تفاوت جریان فتنه و انحرافی در این است که جریان فتنه فقط روی یک دروغ به نام تهمت سرمایه گذاری کرد و این که سرمایه گذاری جریان فتنه، از 3 ماه قبل از انتخابات آغاز شد؛ اما جریان انحرافی اکنون بیش از 2 سال است که در حال تشکیک در سلامت، عدالت، حقانیت، حتی مشروعیت و مقبولیت دیگر مسئولان و قوا و نهادهای نظام است، این مظلوم نمایی های جریان انحرافی، البته به همت برخی دیگر بیشتر به بار نشسته است و اکنون در جمع قلیلی از نیروهای مذهبی، این مظلوم نمایی ها مورد پذیرش قرار گرفته است، کسانی که تا همین چندی پیش مدعی ولایت مداری بودند، اکنون گلایه های شان از رهبری، از قلم ها و کلام های شان بیرون می زند و البته کسانی نیز هستند که با دیدن تناقضات رفتاری و گفتاری، راه شان را از جریان انحرافی جدا خواهند نمود و این همان نقطه ضعف جریان انحرافی است که خیلی روی ریزشهای شان برنامه ندارد، ریزشی که از همان گاه که اصرار برای جلب آرای همان 13 میلیون نفر مخالف احمدی نژاد در دستور کار این جریان قرار گرفت، قابل پیش بینی بود)، همان اشتباهی که جریان اصلاحات نمود، یعنی این جریانات هرگز گمان نمی کنند که چقدر راحت ریزش پاییزی و ابدی به سراغ شان خواهد آمد هرچند اگر خودشان را به بهار منتسب بدانند.
البته در کنار تمام موارد بالا، یک مسئله ی کاملاً مهم و حیاتی باعث می شود که رفع خطر انحراف از جای دیگری مدیریت شود که قبلاً مشروحاً طی مطلبی به آن پرداخته ام، مخلص کلام این که امام معصوم، نمی گذارد کسی از نام ایشان برای ضربه زدن به نائب برحق و مقدمه ی حکومت جهانی شان سوءاستفاده نماید، همانطوری که نگذاشت آنها که مدعی مدیریت امام زمانی در بعضی بخش ها بودند، بتوانند بهانه ای برای سوءاستفاده داشته باشند، همانطوری که نگذاشت تا برخی اثبات نمایند که می شود گوش به حرف ولی فقیه نداد و مورد تأیید امام زمان قرار گرفت. اکنون جریان انحرافی نمی توانند مدعی یک مدیریت بسیار عالی و قابل دفاع باشند، چیزی که برای ادامه ی اعتماد مردم به جریان انحرافی، پس از شرط ولایت مداری شرط لازم بود که وجود ندارد.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
از برچسب های مرتبط دیدن فرمایید: انحراف(26) ولایت مداری(18) حضرت مهدی عج(8) هاله نور(3) استاد مصباح(8) مشایی(33)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.